هیچ کس به تو احتیاج نداره هیچ کس تو رو دوست نداره هیچ کس دلتنگ تو نمیشه هیچ کس در مورد تو حرف نمی زنه گریه نکن اسم من هیچ کس.
زندگی به من آموخت چگونه دوست داشته باشم ولی به من نیاموخت چگونه فراموش کنم ؟؟اگر آدمی زندگی را دوست می داشت هرگز در آغاز تولد نمی گریست.
برگهای پاییزی
چهره اش غمگین قلبش خسته بدنش سرد و اشکهایی روان کسی را از دست داده کسی که مدتها با او خو گرفته بود وقتی با پاییز باد سرد پاییزی عشقش را گرفت او هم همچون پاییز چهره اش زرد بدنش سرد قلبش پژمرده و رگبار اشک پاییزی اش روان از وقتی که سر نوشت پاییز عشق را گرفته بود چه پاییز غمگینی را تحمل کرد پاییز درد عشق آیا عشق او همراه بهار باز می گردد؟؟او به انتظار نشسته.
زیبایی